Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایسنا/اصفهان خانه تاریخی تاج کاشان میزبان آیین رونمایی از کتاب «هفت‌بند» کمال‌الدین حسن بن محمود کاشانی شاعر قرن هفتم و هشتم هجری بود. این کتاب در مدح امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) با مقدمه سید عارف نوشاهی است.

یک استاد دانشگاه کاشان، امروز(سه‌شنبه، ۷ تیر) در آیین رونمایی از این کتاب، اظهار کرد: هفت بند «کمال‌الدین حسن بن محمود کاشانی» از شاعران اواخر قرن هفتم و اوایل هشتم هجری در مدح امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) دریایی ژرف و پرگوهر و از نظر لغت و معنا بسیار زیبا و بلند است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رضا شجری افزود: حسن کاشی سرمایه‌های معارف اسلامی، تسلط بر قرآن، احادیث نبوی به ویژه احادیث معتبر شیعی را به خوبی در اشعارش استفاده کرد و در حالی که هنوز تشیع به خوبی گسترش نیافته بود، اما او جسورانه و مردانه به بیان عقاید شیعی خود به زبان شعر ایستاد.

وی افزود: حسن کاشی شاعری ولایی در ادبیات آیینی و تار و پود شعرش عجین یافته با عشق به ائمه و خاندان رسول‌الله بود. عجیب و شگفت‌آور است که شاعری تمام عمر خود را برای مدح اهل‌بیت (ع) به ویژه امام علی(ع) و فرزندانش صرف کند و بیش از ۳۰ قصیده برای جنگ‌های امام علی بسراید.

شجری گفت: حسن کاشی، شاعری بود که خود را در دریای معنی انداخت و کلامش از شکر مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین(ع) و به قول خودش با الهام از جبرئیل امین خلق کرد و تلفیقات خوبی علاوه بر کشف مضامین تازه داشت.

به گزارش ایسنا، این استاد دانشگاه کاشان افزود: هر چند تاریخ تولد و وفات حسن کاشی مشخص نیست، اما ژرفای سخنش در مجموعه آثارش و نکات مختصر موجود از او در تذکره‌ها از جمله تذکرة الشعرا و تاریخ یزد مشخص است و اطلاعات تکمیلی را می‌توان از طریق دیوان اشعار و کتاب‌های وی شناخت.

وی گفت: حسن کاشی شاعری عابد، دارای سیرت و صورت بود، سعدی و حافظ را خوب بلد بود و بیشترین تأثیر را از خاقانی گرفت هر چند خود را در برخی موارد بهتر از او می‌دانست.

تجلیل از حافظان زبان فارسی تجلیل از زبان و فرهنگ فارسی است

همچنین یک عضو هیئت‌علمی بنیاد معارف اسلامی، گفت: تجلیل از نوشاهی، ایران پژوه پاکستانی، تجلیل از  زبان و فرهنگ فارسی و احترام به ایران است. سید عارف از خانواده‌ای عمیق و ریشه‌دار و از مشایخ بزرگ است که در اصفهان و تبریز نیز از وی تجلیل می‌شود.

علی میرانصاری اظهار کرد: آشنایی اولیه عارف نوشاهی با زبان فارسی از کلاس ششم بوده که از میان دروس اختیاری زبان فارسی، نقاشی و عربی، فارسی را برگزیده است و زبان و ادبیات فارسی را در خانه فرهنگ ایران در پاکستان در راولپندی آموخت.

وی افزود: استادان بزرگی مثل جعفر شهیدی، آموزگار، احمد تفضلی، حسین لسان، علی‌محمد حق شناس، اسماعیل حاتمی و صباغ از استادان نوشاهی هستند.

عضو هیئت‌علمی بنیاد معارف اسلامی، تصریح کرد: نوشاهی از سال ۱۹۰۴ تاکنون نیم‌قرن است که با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی فعالیت دارد و آثار متعدد به نظم و نثر، ۴۰ کتاب به زبان فارسی در حوزه فرهنگ ایرانی و صدها مقاله تألیف کرده که یک دسته کامل آن مربوط به فهرست نسخه‌های خطی، تصحیح و کتاب‌شناسی است.

آیین رونمایی از کتاب هفت‌بند «کمال‌الدین حسن بن محمود کاشانی» شاعر قرن هفتم و هشتم هجری در مدح امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) با حضور و تجلیل از سید عارف نوشاهی، ایران پژوه پاکستانی و استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی کالج دولتی گوردون، راولپندی در خانه تاریخی تاج (موزه مردم‌شناسی و خانه هنرمندان) برگزار شد. تقدیر از حسن عاطفی و علی‌اصغر شاطری، کاشان شناس و مؤلف کتاب‌های تاریخ کاشان بخش پایانی این آیین بود.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی شهرستانها کتاب فرهنگ و هنر زبان فارسی حسن کاشی هفت بند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۴۷۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن

علی اکبر جعفری ، عضو هیات علمی دانشگاه یزد به مناسبت ۵ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر اسلامی ندوشن ، در مطلبی نوشت:    اسلامی ندوشن کتاب رباعیاتش- بهار در پاییز-که فشرده دریافت‌های عمر خود می‌داند با این رباعی آغاز می‌کند:   «آن دخت پری‌وار که ایران من است پیدا و نهان بر سر پیمان من است هم نیست ولی نهفته در جان من است هم هست ولی دور ز دامان من است»    او عشق پیدا و پنهان خود به ایران را که جان در گرو آن دارد در این رباعی بیان می‌کند و البته که بیش از ده‌ها جلد از آثار ش نیز اعم از کتاب و مقاله، عنوان «ایران» بر تارک خود دارد. حتی نابجا نیست اگر بگوییم کمتر نوشته‌ای از او می‌توان یافت که در آن سخنی از ایران نرفته باشد .   اما با وجود این عشق پرشور به ایران، هرگز از تلخی‌ها و ناکامیابی های این سرزمین نیز دور نمانده و همواره اعتقاد و ارادت به ایران را با نقد و نقب معایبش باز‌خوانده است.   در مقدمه همین کتاب بهار در پاییز می‌نویسد: «این را موهبتی می‌دانم که در کشوری به دنیا آمده‌ام که پر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوق‌های غزل فارسی هم دل‌فروز است و هم رنج‌دهنده.»     و شبیه به همین مضمون را در پایان جلد چهارم کتاب روزها و در بخش حسابرسی از خود نیز می‌آورد: «کشوری را نمی‌شناسم که آنچه ایران به من داد، توانسته باشد بدهد. با همه آن‌که افتاد مشکل‌ها... ، از این که در این خاک به دنیا آمده‌ام، از بخت خود شکرگزارم. ایران مانند معشوق غزل فارسی است که هم همۀ عوامل ستمگری را با خود دارد و هم نمی‌توان از او دل برگرفت.»     اسلامی ندوشن در اولین مقالۀ کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سیمای ایران باستان را در چهار محور ترسیم می‌کند؛ کشور آفتاب رخشان و آسمان پاک؛ واقع در ناف کره زمین، کم باران... از اینکه آفتاب رخشان داشته، خورشید فرمانروا و مهر در نظر مردمش پایگاه خاص یافتند و آسمان صاف‌ضمیر مردمش را به عمق لایتناهی متوجه کرد و کم‌بارانی سر مردمش را در انتظار دهش آسمان به بالا نگاه داشت و واقع بودن در مرکز جهان او را کشوری حادثه‌خیز کرد و سپس دین اشراقی‌اندیش زرتشتی را در خور توجه می‌یافت که در آن، اندیشۀ اشراقی ملهم از احساس و قلب مانع آن نیست که اهورامزدا خدای خرد نیز باشد در مقالۀ «ایران لوک پیر» از کتاب ایران و یونان در بستر باستان که در سال 1378 منتشر شد نیز به سیادت بی‌همتای سیاسی ایران در جهان باستان می‌پردازد و در تمدن امپراتوری هخامنشی، این اقتدار سیاسی را متکی بر برتری ایرانیان در کشاورزی و جنگاوری می‌شناسد.   «ایران و یونان» مقالۀ دیگری از این کتاب است که در کمال بی‌طرفی به مقایسه این دو کشور باستانی پرداخته شده است؛ هر یک زائیده اوضاع‌واحوال خاص سرزمین خود؛ ایران گرایش به فرهنگ عملی داشته است و یونان گرایش به فکر و چون‌ وچرا... ایران ادارۀ دنیای شرقی را بر عهده داشت، اما شهر-کشورهای یونان بیشتر از این باری بر دوش نداشتند که خود را بپایند. ازاین‌رو می‌توانستند در دو خط فلسفه و سوداگری کار کنند.   و سرانجام بر این نکته تأکید دارد که؛ هیچ‌کس نمی‌گوید که مردم ایران در دوران امپراتوری عیب‌هایی نمی‌داشته‌اند، ولی در میان عیب‌ها و حسن‌ها این نیز مهم است که یک حکومت ملت خود را سربلند و کارساز و ایمن نگاه دارد.   اما او در باره تاریخ ایران بعد از اسلام در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»   سقوط ساسانیان و گرویدن ایرانیان به دین اسلام را مهم‌ترین رویداد در تاریخ سه‌هزارسالۀ ایران می‌داند که موجب می‌شود تا با فروپاشی نظام طبقاتی ساسانی بسیاری از استعدادها مجال رشد بیابند و مرزهای کشوری که بر سر چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب بود به‌تدریج به روی اقوام و ملل گوناگون گشوده شود و آمیزشی در نژادها و فرهنگ‌های آن به وجود آید؛ و سپس بنا به شواهد تاریخی می‌گوید؛ بنی‌امیه که خلافت را به فساد آلوده‌اند سرزمین‌های فتح‌شده‌ای چون ایران را به دیده تحقیر می‌نگریستند.    همین رفتارها تبعیض‌آمیز به‌تدریج واکنش قوم ایرانی را برمی‌انگیخت و در غیاب قدرت فائقه سیاسی پیشین، برای مهار این اجحاف‌ها و برتری‌طلبی‌ها، نوعی سیادت فرهنگی را جانشین سیادت سیاسی سابق خود کرد.    اسلامی ندوشن، نخستین پیشگامان این جریان را ابن مقفع، طبری و حلاج می‌داند که در پیوند ذخایر فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام جان‌فشانی کردند؛ اما او قرن سوم هجری را به‌واسطه احیاء زبان فارسی دری و سرایش شاهنامه فردوسی مهم‌ترین قرن تاریخ ایران پس از اسلام می‌شناسد و معتقد است اگر کشور اسیر دست تورانی‌نژادانی نظیر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نشده بود به‌ویژه با ظهور تفکر علم‌گرای کسانی چون رازی، فارابی، ابن‌سینا و بیرونی، ایران سرنوشت گشاینده و روشن‌تری می‌یافت ولی در برابر همدستی این کارگزاران تورانی با خلفای بغداد ناگزیر به اتخاذ روش‌های دفاعی نرم گردید و از نظر او ادبیات عرفانی، پناهگاه قوم ایرانی گشت: «ورود عرفان به ادب فارسی با این آب‌وتاب و عرض و طول بسیار معنی‌دار است. ایرانیان از نبرد متعارف چه با بازو و چه با قلم خسته شدند. دیدند که کار پیش نمی‌رود؛ بنابراین در عالم معنا پناه جستند.»    در نظر اسلامی ندوشن، هرچند گرایش ایرانیان به عرفان و تصوف از سر ناگزیری و در واکنش به قشری‌گری و ایران‌ستیزی بود که با سقوط سلسله‌های ایرانی‌گرای چون سامانی و صفاری و آل‌بویه، و ورود ترک‌های غزنوی و سلجوقیِ تحت‌الحمایۀ خلافت بغداد پدید آمده بود اما از جهتی هم اسباب ظهور سخنگویان ممتازی چون مولانا، حافظ، سعدی، خیام و عطار و... شاهکارهای بزرگی در ادب فارسی فراهم کرد که جز با رشد و نضج در مکتب عرفانی ایران قابل ظهور نبودند.   بنابراین به اعتقاد اسلامی ندوشن ایران در دوره میانه تاریخ خود که به دوران پس از اسلام شناخته می‌شود از امپراتوری سیاسی دوره باستان به‌نوعی امپراتوری فرهنگی کوچ کرده و با بهره‌گیری از آموزه‌های اسلام راستین و میراث اشراقی ایران باستان، سنت فکری ژرف‌نگر و گشاینده‌ای به نام عرفان بنیان نهاد که توازن بخش ایرانیت و اسلامیت بود و عیارهای انسانی و اسلامی را در هم می‌آمیخت تا خود را از کوران تعصب و تزاید، برهاند و راه تعقل و توازن را به مردم بنماید، حاصل چنین رویکردی بزرگ‌ترین شاهکارهای فرهنگ و ادب فارسی است که در این دوران به وجود آمد.   بنابراین از دیدگاه وی، ورود اسلام به ایران مهم‌ترین حادثه در تاریخ دراز آهنگ ایران است. چون در کتاب ایران و تنهائی‌اش نیز  آورده است؛ در میان افتادن‌های تاریخ، افتادن ساسانی‌ها از همه عجیب‌تر است براثر آن سرنوشت ایران دگرگون گشت و ورق تازه‌ای در تاریخش باز شد. چه می‌بایست کرد؟ اسلام، با پیام توحید، عدالت، و... به ایران آمده و ایرانی آن را با آغوش باز پذیرا گشت؛ اما دیری نپایید که بنی‌امیه، سیاست تبعیض نژادی در پیش گرفت و مردمی را که بیش از هزار سال، پیشینه مدنیت و جهان‌داری داشت، «عجم» و «موالی» خواند.   او دراین‌باره می گوید؛ هر چند پیام اسلام، شیرین و گوارا بود وحتی پاره‌ای قیدهای زندگی اجتماعی ایرانیان همچون نظام طبقاتی را از میان برداشت و سبب شکفتگی استعدادها گشت؛ ولی عملکرد بنی امیه وبنی عباس که به نام اسلام حکم می‌راندند، ایرانی را بار دیگر در تاریخ خویش، بر سر دوراهی قرار داد. این جنب‌وجوش تازه و درعین‌حال تنگناهایی که ایرانی احساس می‌کرد، او را چند گاهی در ابهام و گیجی فروبرد، ولی سرانجام تصمیمی تاریخی گرفت. تصمیم نهایی آن شد که دین جدید پذیرفته شود، بی‌آنکه ایران از دست برود. ایران به صورتی که در گذشته بود دیگر نمی‌بود اما جوهره آن را می‌شد در شکل دیگری نگاه داشت.    او در ادامه می گوید؛ من گمان می‌کنم که تاریخ این هزار و چهارصد ساله ایران بر روی این تصمیم حرکت کرده است. این امر، از یک سو به آفرینشِ گونه‌ای پویش و پویایی انجامید که سرچشمه آثار مهمی شده است؛ و لذا ازاین‌پس وزنه زندگی بر فرهنگ افتاد. در پی این تحول دوران‌ساز، فرهنگ ایران اسلامی با فرهنگ کهن ایرانی پیوند یافت.   سپس با تأکید فراوان ادامه می دهد؛ در این میان جایگاه شاهنامه، ممتاز است. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند؛ و به تولای آنان، باز ایرانی شد قومی متفاوت با دیگران، این کتاب، ایران گذشته را به ایران بعد پیوند داد. ایران، تغییر مذهب داده بود، ولی زبان فرهنگ، زبان جاویدان و عام است ازاین‌رو، فرهنگ ایران باستان، همچون آب قنات که از ژرفای خاک و پنهان حرکت می‌کند، به دوران اسلامی نفوذ کرد؛ و رد پای خود را بر همه چیزاز آداب و آیین‌ها، آتش‌افروزی نوروز، موسیقی، نقش‌های قلمکار، قالی، کاشی، اندرزها، نام‌ها، یادها، داستان‌ها و...گذاشت.   اسلامی ندوشن در کتاب مرزهای ناپیدا از این انباشت فرهنگی که ته‌نشین وجدان آگاه و ناآگاه قوم ایرانی است به‌عنوان مرزهای ناپیدا یاد می کند و آن را بایگانی ذهنی و حافظه تاریخی حبس شدۀ گذشتگان می‌داند که بقول خیام؛ گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند، او معتقد است؛ همین افسانۀ بزرگ، در اتصال رودوار خود، زندگی انسان را پهناور کرده است تا انسان از مرحله خور و خواب درگذرد و پشت دیوار سربی‌رنگ پوچی و ملالت متوقف نماند و امروز خود را بر پایه آموخته‌های دیروز، سامان آگاهانه‌تری دهد.

 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • ضرورت پاسداشت زبان فارسی در انتخاب نام واحد‌های صنفی
  • شاعری که مایه افتخار ایرانیان است
  • علاقه عجیب شهید زین‌الدین به یک شهید
  • گسترش همکاری‌های فرهنگی با فعال شدن خانه‌های فرهنگ ایران در پاکستان
  • 6 خانه فرهنگی ایران در پاکستان فعال می‌شود
  • وزیر فرهنگ: ۶ خانه فرهنگی ایران در پاکستان فعال می‌شود
  • ۶ خانه فرهنگی ایران در پاکستان فعال می‌شود
  • تجلیل از برگزیدگان المپیاد زبان فارسی دانش آموزان لبنانی
  • تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن
  • نمایشگاه‌های استانی کتاب در ایران هم مهمان ویژه از دیگر کشور‌ها داشته باشند